از ایات قران استفاده میشود که شاهدان اعمال در روز قیامت چند دسته هستند که به انها اشاره میشود 1.خداوند سبحان. قران کریم میفرماید:ان الله یفصل بینهم یوم القیامه ان الله علی کل شی شهید. مسلما خدای سبحان در میان انان روز قیامت داوری میکند ( و حق را از باطل جدا میکند)خداوند بر هر چیز گواه (و از همه چیز اگاه )است.1در ایه دیگری میفرماید:لم تکفرون بایات الله و الله شهید علی ما تعلمون.چرا به ایات خداوند کفر میورزید؟و خداوند گواه است بر اعمالی که انجام میدهید.2 2:پیامبر هر امت یکی دیگر از شاهدان روز قیامت در قران کریم پیامبران هر امت هستند قران کریم میفرماید:یوم نبعث فی کل امه شهیدا علیهم من انفسهم.روزی که از هر امتی گواهی از خودشان بر انها بر می انگیزیم.3
در اینجا منظور از شاهد هر امت پیامبر همان امت است چونکه شهادت در قیامت باید شهادت حقیقی باشد پس چنین شاهدی باید عالم به حقیقت ان اعمالی باشد که به انها شهادت میدهدو چنین چیزی ممکن نیست مگر اینکه حاضر و غایب برای شاهد یکسان باشد و چنین مقامی برای کسی متصور نیست مگر پیامبر ان امت. 3:پیامبر اسلام. قران کریم میفرماید:فکیف اذا جئنا من کل امه بشهید و جئنا بک علی هولاء شهیدا" حال انها چگونه است ان روزی که از امتی شاهد و گواهی می اوریم وتورا نیز (ای پیامبر) بر انان گواه خواهیم اورد.4 4:افردای از امت اسلام قران کریم میفرماید: وکذاک جعلناکم امه وسطا لتکونوا شهداءعلی الناس ویکون الرسول علیکم شهیدا..."... همانگونه شما را نیز امت میانه ای قرار دادیم (در حد اعتدال میان افراط وم تفریط)تا بر مردم گواه باشید و پیامبر بر شما هم گواه است.هر چند مخاطب این ایه تمام امت اسلامی است اما مراد قران بعضی از افراد این امت است. 5:اعضا و جوارج قران کریم میفرماید:یوم تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم و ارجلهم بما کانوا یعملون.در ان روز زبانها و دستها و پاهایشان بر ضد اعمالی که مرتکب می شدند گواهی می دهد.5
از قرآن کریم استفاده میشود که بر پایی جهان آخرت، تنها به زنده شدن مجدّد انسانها نیست بلکه اساساً نظام این جهان دگرگون میشود و جهان دیگری برپا میگردد البتّه با ویژگیهای دیگری. آنگاه همة انسانها از آغاز تا پایان خلقت با هم زنده میشوند و به نتایج اعمالشان میرسند و جاودانه در نعمت یا عذاب میمانند. در زمین، زلزله عظیمی پدید میآید(1) و آنچه در اندرون آن است بیرون میریزد(2) و اجزای آن متلاشی میگردد(3)، و دریاها شکافه میشوند(4)، و کوهها به حرکت در میآیند(5) و در هم کوبیده میشوند(6) و مانند تلّ شنی میگردند(7) و سپس به صورت پشم حلّاجی شده در میآیند(8) و آنگاه در فضا پراکنده میشوند(9) و از سلسله کوههای سر به آسمان کشیده، جز سرابی باقی نمیماند(10). ماه(11) و خورشید(12) و ستارگان عظیمی که بعضی از آنها میلیونها بار از خورشید ما بزرگتر و پرفروغتر است به تیرگی و خاموشی میگرایند(13)، و نظم حرکت آنها به هم میخورد(14)، و از جمله ماه و خورشید به هم میپیوندند(15) و آسمانی که همچون سقف محفوظ و محکمی بر این جهان، احاطه کرده است سست و متزلزل میشود(16) و میشکافد و از هم میدرد(17) و طومار آن درهممیپیچید(18) و اجرام آسمانی به صورت فلزّ مذابی در میآید(19) و فضای جهان پر از دود و ابر میشود(20). در چنین اوضاع و احوالی است که شیپور مرگ، نواخته میشود و همة موجودات زنده میمیرند(21) و در جهان طبیعت، اثری از حیات نمیماند، و وحشت و اضطراب بر جانها سایه میافکند(21) مگر کسانی که از حقایق و اسرار هستی، آگاهند و دلهایشان غرق معرفت و محبت الهی است. سپس جهان دیگری که قابلیت بقاء و ابدیّت داشته باشد، برپا میشود(22)، و صحنة گیتی با نور الهی روشن میگردد(23)، و شیپور حیات به صدا در میآید(24) و همة انسانها (بلکه حیوانات نیز)(25) در یک لحظه، زنده میشوند(26)، و سراسیمه و هراسان(27) همانند ملخها و پروانگانی که در هوا منتشر میشوند(28) با سرعت(29) به سوی محضر الهی روانه میگردند(30) و همگی در صحنة عظیمی فراهم میآیند(31) و غالباً میپندارند که توقفشان در عالم برزخ به اندازة یک ساعت یا یک روز و یا چند روز بوده است(32). و در آن عالم، حقایق آشکار میشود(33) و حکومت و سلطنت الهی، ظهور تام مییابد(34) بطوری که چنین هیبتی بر خلایق، سایه میافکند که هیچ کس را یارای بلند سخن گفتن نیست(35) و هر کس به فکر سرنوشت خویش است و حتی فرزندان از پدر و مادر و خویشان از یکدیگر فرار میکنند و اساساً رشته نسبها و سببها میگسلد(36) و در نتیجه دوستیها تبدیل به دشمنیها میگردد(37). آنگاه دادگاه عدل الهی تشکیل میشود و اعمال همة بندگان، حاضر میگردد(38) و نامههای اعمال، توزیع میشود(39). در این دادگاه، فرشتگان و پیامبران خدا به عنوان شهود حضور دارند(40) حتی دست و پا و پوست بدنها گواهی میدهد(41) و حساب همة مردم به دقت، رسیدگی و با میزان الهی، سنجیده میشود(42) و براساس عدل و قسط داوری میگردد(43) و در این هنگام، شفاعت کسی مقبول نمیگردد(44) مگر شفاعت کسی که از طرف خدای متعال مأذون باشند و براساس معیارهای مرضی خدا شفاعت کنند(45). سپس حکم الهی اعلام شده(46). نیکوکاران و تبهکاران از یکدیگر جدا میشوند(47) و مؤمنان، روسفید و شاد بسوی بهشت(48)، و کافران و منافقان روسیاه و اندهگین به سوی دوزخ روانه میگردند(49). بطوری که از بهشتیان درخواست اندکی آب و خوراک میکنند و پاسخ میشنوند که خدای متعال نعمتهای بهشتی را بر شما حرام کرده است(50) و سرانجام به شیطان میگویند: این تو بودی که موجب گمراهی ما شدی و ما را از راه صراط و مستقیم بدور کردی و به انحراف و تباهی کشاندی و بدینسان، چارهای جز تندادن به کیفر کفر و نافرمانی خودشان نمیبینند و جاودانه در عذاب میمانند. منابع:
تبادل لینک
هوشمند برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان مسائل
دینی و
آدرس
tizhoshan.ahkam.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.